بسمه تعالی
آقای خویینیها آقای پدر خوانده....
شروع نظارت استصوابی (و البته گندش را در آوردن) و آخر انتقاد به آن
سردبیر چرخیده ۱۸۰ درجه روزنامه سلام در آن سالهای فعالیت تراکتور فرهنگی اصلاحات
اینها را تقدیم به شما می نویسم ::
بیانات رهبر در پاسخ به پرسش دانشجویان شریف
آیا محروم شدن شهروندان از حقّ طبیعى انتخاب شدن بهوسیلهى نظارت استصوابى، باعث بىاعتماد شدن مردم به پایههاى نظام نمىشود؟
جواب من این است که نه، نمىشود؛ چون نظارت استصوابى یک قانون است و نبایستى کسى از عمل به قانون گلهاى داشته باشد. این نظارت شوراى نگهبان، طبق قانون و متّکى به قانون اساسى است. پایهها و ریشههایش در قانون اساسى است و در قانون عادّى هم همان تأیید شده است و وجود دارد. این نظارت هم براى شهروندان عادّى و معمولى نیست؛ این براى آن است که یک آدم ناباب، یک آدم مضر و یک آدم بد، به این مرکزِ حسّاس وارد نشود. این نظارت استصوابى مخصوص مجلس که نیست؛ در مورد ریاست جمهورى هم هست. حالا شما ببینید یک آدم حرّافِ پشتهماندازى که از خارج هم حمایت شود و پول فراوانى هم داشته باشد و خودش را به شکلهاى گوناگونى بیاراید و اینجا بیاید و کاندیدا شود و اکثریتى را هم ببرد و رئیسجمهور شود، تکلیف مملکت چه مىشود؟! نظارت استصوابى براى همین است که جلوِ آدمهایى که برطبق قوانین کشور، صلاحیت آمدن به این منصبِ حسّاس را ندارند چه مجلس، چه ریاست جمهورى و چه در بقیهى جاهایى که این نظارت وجود دارد؛ مثل مجلس خبرگان و دیگر جاها گرفته شود و اینها نتوانند وارد این مراکز حساس شوند. نظارت استصوابى چیز خوبى است؛ چیز بدى نیست. آنهایى که انتقاد مىکنند و ایراد مىگیرند، ادّعایشان این است که شوراى نگهبان ردّ و قبولش بر اساس گرایشهاى سیاسى است. البته این واقعیت ندارد. خودِ آقایان شوراى نگهبان هم همیشه انکار کردهاند؛ بنده هم تا آنجا که از نزدیک شاهد کار آنها بودهام، چنین احساسى نکردهام. حالا ممکن است کسى یکوقت یک جایى را درست نفهمد و غلط بفهمد که آن بحث دیگرى است؛ اما مبنا، مبناى قانونى است.