بسم او
چندی پیش کتاب دفاعیات اکبرگنجی را مطالعه کردم چون برایم جالب بود این جماعت بعد از اتفاقی مثل کنفرانس برلین چه حرفی به افکار عمومی زدند که از بی آبرویی نمردند...یادداشت هایی هم در این باره برداشتم . هرچند حالا که منورالفکرها و به اصطلاح نخبگان اجتماعی بیشتری را دیدم به نظرم می رسد این کنفرانس فرقش با هزاران کنفرانس و نمایشگاه و نشست و ...دیگر این بود که قرار بود علنی باشد و حالا شاید به جز چند مولفه خاص بقیه موارد آن از اصول حتمی اینگونه محافل است؛ دیگر هر کسی می داند اختلاط و بی بند و باری های این چنینی مشخصه این جریان فکری است هرچند عمامه مشکی در ویترین باشد , هرچند آقا بهزاد روزگاری ریش داشته باشد و زمانی همه را صفا بدهد .....بگذریم .
کتاب دیگری از این نویسنده به دستم افتاد که هرچه فکر کردم حیف بود لاقل نکاتی را از آن یادداشت نکنم . راستش این روزها
سیاسیون خودشان را زده اند به آلزایمر تاریخی تا جوری بتوانند سر این اتفاقات را زیر آب کنند , این آدم ها هنوز با اعتماد به نفس با زمانه رنگ می گیرند ولی همان حرف ها را می زنند . نمی دانم انگار قسم خورده اند زیر آب ارکان اسلام شیعی را بزنند , ....به هر حال با بعضی از بچه ها که حرف می زنم نشنیده اند توهین های فلسفی و ریشه ای اصلاح طلبان را ....
سوتی بزرگی خود این کتاب است !که مجموعه مقالات این آقا در بحبوحه سال 77و وقوع قتل های زنجیره ای است . این که روزنامه های زنجیره ای خود را دیگر مکتوب کرده اند که نتوانند خود انکارش کنند. اینکه به این روزنامه ها می گفتند اجاره ای , می گفتند کسی مجوز می گیرد و یک عده ثابت همه را می گردانند . ...جالب این است که خودشان حالا انکار می کنند !!
برای همین به نام روزنامه و تاریخ چاپ مقالات می اندازم :
صبح امروز 17/10/1377
صبح امروز26/10/1377
خرداد 26/10/1377
صبح امروز29/10/1377(2 مقاله )
آریا 20/11/1377
زن24/11/1377
آریا24/11/1377
خرداد24/11/1377
صبح امروز25/11/1377
صبح امروز 2/12/1377
خرداد3/12/1377
زن 3/12/1377
صبح امروز6/12/1377
صبح امروز9/12/1377
صبح امروز11/12/1377
خرداد12/12/1377
خرداد15/12/1377
آریا و خرداد 16/12/1377
خرداد19/12/1377
خرداد25/12/1377
و ....در فاصله 2 ماه 27 مقاله فقط در این یک مورد از این آقا چاپ شده ! حالا کتب دیگر را هم پیدا کنیم و این آمار را کامل کنیم احتمالا آقایان با 3 نفر این چنینی کل موضوعات را پوشش می دادند (و می دهند!!)و نامش را هم می گذاشتند مردم!تازه در شرایطی که توس و راه نو هم بسته شده و الا آنها هم اضافه می شد ...این رسمی اش تا آمار غیر رسمی و مخفی اش باشد طلب ملت
البته اگر نویسنده را صرفا گزارشگر صفحه حوادث در نظر می گرفتیم شاید جوری حل می شد ولی ایشان از جمله خط شکنان جبهه ای هستند که تمام ساختار ها را زیر پا گذاشتند و با تکیه به قدرت رئیس جمهور توانستند تمامی اصول را به راحتی در مطبوعات زیر سوال ببرند و به بهانه آزادی مطبوعات به تمام حرمات توهین کنند و منتقدین را از طلبه ها ی جوان تا خود مقام رهبری متحجرین سنتی بخوانند. شاید آسان نباشد که یک نفر را که ادعای ایرانی بودن می کند سرباز شیطان بزرگ بخوانیم ولی اگر نوشته ها و قلم شخصی چنان باشد که اگر قلم را به دست خود شیطان بزرگ هم می دادیم به این موثری در جهت منافع دشمن نمی توانست بنویسد آن وقت چه کنیم ...
نویسنده در تمام متون سعی می کند بجای در مقابل تجدد "پارادایم سنتی"را به کارببرد و زیرکانه آن را بجای دین جا بزند و تمام فریاد های خود را بر سر دین با این نام کشیده و آن را در نظر مخاطب پست و پر از اشتباه و تندی و وحشی گری جلوه دهد .
برای مثال در جایی با اشاره ضمنی به آیه صریح قرآن "ان هم کالانعام بل هم اضل سبیلا" می نویسد"پارادایم سنت بر اساس تفاوت مذهب , فهم و اندیشه به نابرابری حقوقی آدمیان حکم می کند . تفاوت دین و فهم از مذهب به مختلف دیدن آدمیان و تقلیل آنان تا سطح حیوان می کشد ...."!
ادامه دارد...
سلام
خوبی؟
فکر می کردم به مناسبت سالگرد تاسیس این وبلاگ ، و یا حتی به خاطر اسمش مطلبی نوشته شده باشه!!
اما دریغ..
البت وقتی دانشگاهش و بسیجش بعد از گذشت {فقط} دوسال هیچکاری در سالگرد تدفین انجام نمیدهد... دیگر چه برسه به این وبلاگ و ما و غیره...